saina

صاینا نفسی من توی 14 ماهگیت هستی عشقم به سلامتی هشتمین مروارید خوشگلتم در اومد   خیلی شیرین و بامزه تر شدی عسلم بعضی وقتا کارای بالاتر از سنتو انجام میدی امیدوارم همیشه تو زندگیت همینقدر دقیق و کنجکاو باشی عزیزم و اینو بدونی هرچی بشه من و بابایی کنارتیم و هواتو داریم ...

نفسکم بالاخره تصمیم گرفت بدون اینکه بخزه راه بره  آخه حس خزیدن نداشت بچم . الهی قربونت برم که 11 ماهگی راه افتادی ولی یک ماهی طول کشید تا به راه رفتن مسلط بشی عسلم من و بابات از ذوقمون اشک میریختیم خیلی خوشحالمون کردی مامانی  تو شادی زندگی ما هستی. خیلی بامزه راه میری مامان دستاتو تکون میدی آروم راه نمیری میدوی همش باید پشت سرت باشم بهت بگم آروم مامانی عسلم یواش برو    ولی خوشم میاد خودتم خیلی مراقبی یعنی اگه جایی هم سطح نباشه صبر میکنی ببینی چجوری میتونی از پسش بر بیای اگه نتونی دستتو دراز میکنی کمک بگیری (ریسک نمیکنی) وقتی میوفتی خیلی خوشگل بلند میشی سه مرحله : سجود رکوع قیام  بعدم دستور میدی و...

              هرچه داریم از خداست و هرچه توان داریم برای خدا باید خرج کنیم. با ادب خاص خود وارد این مهمانی بی مانند بشویم ماه رمضان بر شما مبارک الهی قربون قدو بالات برم نفسم ...

سلام مامانی الان که این مطلبو مینویسم شما دقیقا یک سال و یک ماه و ده روزه هستی عزیزم این اثری که میبینی اولین نقاشیته گلم آفرین آفرین که اینقدر خوش ذوقی نفس باهوشم دوست دارم   ...

بقیه عکسها در ادامه ... ...